web 2.0

۱۳۸۸-۰۹-۱۷

اشکالات نوشتاری کتب بهائی؟!


سوال: « و لتستقرن الصبایا علی سریر اوعرش او کرسی فان ذلک لم یحسب من عمر هم و لتاذنن لهم بما هم یفرحون و لتعلمن خط الشکسته»
کودکان را روی صندلی یا کرسی یا تخت بنشانید که از عمرشان حساب نشود و بهر چه خوشنود شوند آزادشان گذارید و به آنها خط شکسته بیاموزید.« بیان عربی صفحه ی 26 »
کلمه ی شکسته فارسی است که حضرت باب با الف ولام عربی استعمال کرده وغلط است ، مثل اینکه ما کلمه ی دوچرخه را که فارسی است با الف و لام عربی ترکیب کنیم و بنویسیم الدوچرخه


پاسخ: حضرت باب کلمه "شکسته" که فارسی هست را با "الف و لام" عربی جمع زده و شده "الشکسته" که غلط است.
بله حق با شماست این جمله از نظر دستور زبان عربی و علم قواعدی که "بشر" ایجاد کرده غلط است.اما شما با کدام مجوز علم محدود خود را با علم نا محدود خداوند مقایسه کرده اید؟
این ردیه ای هم که بیان کردید قبلا در سایت دانشجو توسط دوست عزیز "میلیونر" پاسخ داده شده اند و این ردیه نشان از بی سوادی و "کافر" بودن نویسنده میدهد چون اگر به قرآن و حضرت محمد اعتقاد داشت چنین مزخرفاتی را نمی نوشت و اگر کمی قرآن خوانده بود میدانست که در قرآن بارها و بارها از کلمات فارسی استفاده شده است و تمامی جملات شما توهین به ساحت مقدس حضرت محمد است.

این 2 نمونه:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا (کهف آیه 107)
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (مومنون آیه 11)

قرآن که دیگه تو خود عربستان و در مهد عرب نازل شده از کلمات فارسی استفاده کرده و احتمالا اون زمان ایراد نداشته و حالا به یکباره مشکل دار شده!
دوست عزیز اگه خدا بگه الفارسی شما باید قبول کنی چون اونی که اون میگه درسته نه اونی که تو با علم محدود خودت فکر میکنی.
اینم برخی از کلمات فارسی دیگه که تو قرآن اومده و در سایت دانشجو قرار داده شده.

ابریق، استبرق، برزخ، برهان، تنور، جزیه، جناح، درهم، دین، رزق، روضه، زبانیه، زرابی، زنجبیل، زور، سجیل، سراج، سرادق، سربال، سرد، سندس، سوق، عبقری، عفریت، فرات، فردوس، فیل، کافور، کنز، مائده، مرجان، مسک، نسخه، هاروت و ماروت، ورده، وزیر، یاقوت و......

منبع: سایت پی سی دیتا

۱۳۸۸-۰۹-۱۱

پیام بیت العدل اعظم مورخ 3 آذر 1388



شهرالقول ۱۶۶
۲۴ نوامبر ۲۰۰۹

ستایندگان اسم اعظم در کشور مقدّس ایران ملاحظه فرمایند
دوستان عزیز و محبوب،
بر اساس اطّلاعات واصله، اخیراً ترجمۀ فارسی مجموعۀ جدیدی از آثار بهائی در بارۀ حیات خانواده که در مارس ٢٠٠٨ به زبان انگلیسی منتشر گردید به دست آن عزیزان درگاه الهی رسیده و مشغول مطالعه و مشورت در مورد اندرزهای ارزشمند آن هستید. توجّه شما به این مسئلۀ مهم موجب مسرّت قلبی این جمع شد و ما را بر آن داشت که نکات ذیل را با شما در میان گذاریم.

پیروان حضرت بهاءالله در سراسر عالم از زن و مرد و از هر قوم و نژاد می‌کوشند تا هم‌گام با دوستان و هم‌کاران خود قدمی مثبت در راه تأسیس جامعه‌ای بر اساس عدالت و دنیایی بر پایۀ وحدت بردارند، دنیایی که در آن افراد بشر تفاوت‌های ظاهری خود را جلوه‌ای از زیبایی و کمال بوستان عالم انسانی بدانند و با روحیّه‌ای مبتنی بر یادگیری و الهام از تعالیم الهی و به مدد استعداد‌های متنوّع خدادادی با اتّحاد و اطمینان در جهت استقرار مدنیّتی پیشرو تلاش نمایند. بهائیان فرصت مشارکت در چنین مشروع عظیمی را موهبتی ربّانی می‌شمارند و معتقدند که از جمله شرایط لازم برای موفّقیّت در این امر شکوه‌مند، کسب فضایل اخلاقی است. خانواده در مقام یک واحد انسانی و هستۀ اصلی اجتماع بشری کانونی است که فضایل اخلاقی و توان‌مندی‌های بنیادی لازم باید در آن شکل گیرد، زیرا عادات و رفتاری که در خانواده پایه‌ریزی می‌گردد از خانه به محلّ کار و حیات اجتماعی و سیاسی هر ملّت و سرانجام به روابط بین‌المللی تعمیم می‌یابد.

از جمله نشانه‌های سقوط اخلاقی در نظام اجتماعی کنونی جهان، ضعف پیوند روحانی در روابط خانوادگی است. عدم رعایت کامل تساوی زن و مرد و بی‌توجّهی به حقوق کودک در خانواده موجب رواج فرهنگی می‌گردد که از خصوصیّات بارز آن تحقیر زن و فرزند، تحمیل ارادۀ شخصی به دیگران و سرانجام اِعمال زور و خشونت، ابتدا در خانواده و سپس در مدارس و محلّ کار و نهایتاً در کوی و برزن و صحنۀ اجتماع، می‌باشد. در چنین جوّی، خانواده که بهترین محیط برای آموختن اصل مشورت و تصمیم‌گیری جمعی است خود عاملی در جهت پرورش و تداوم استبداد در جامعه می‌گردد.

نکتۀ اساسی که در زمینۀ استحکام خانواده باید مورد توجّه خاصّ قرار گیرد این است که اگرچه اهمّیّت خانواده در بسیاری از فرهنگ‌ها مورد تأکید می‌باشد و چه بسیار شواهدی که گویای نقش مثبت خانواده در پیشرفت عمومی است ولی مواردی نیز وجود دارد که توجّه بیش از حدّ به مصالح خانوادگی، خواه و ناخواه، موجب بروز نوعی تنگ‌نظری اجتماعی گردیده و در نهایت به حال دیگران مضر واقع شده است. چه بسا خانواده‌های باثبات و متّحدی که بر اثر دید تعصّب‌آمیزی که نسبت به بخشی از اجتماع دارند به کودکان خود مفهوم "خودی و بیگانه" را القا می‌کنند، غافل از اینکه تلقین چنین افکار مسموم کننده‌ای حسّ نوع‌دوستی و عدالت‌خواهی را در وجود آنان ضعیف می‌کند. جای تعجّب نیست اگر کودکانی که در چنین محیطی پرورش می‌یابند در سنین بلوغ یا در مقابل رنج و درد انسان‌ها بی‌تفاوت شوند، یا ظلم و ستم به دیگران را عملی جایز و مشروع شمرند و یا خود نیز احتمالاً به رواج آن کمک نمایند. به علاوه از آنجایی که در جوامع سرکوب‌گر و خشن دفاع از حقوق بشر و حمایت از ستم‌دیدگان امر دشواری است این قبیل افراد به جای ترویج عدالت و حمایت از مظلومان راه آسان‌‌تر یعنی سکوت و یا سازش‌ با ستم‌گر را برگزیده، نادانسته سدّ راه پیشرفت روحانی و معنوی خود و ترقّی ملّت خویش می‌گردند.

تعلیم عدل و انصاف در خانواده اقدامی اساسی در جهت رفع این نارسایی بزرگ اجتماعی است. فرزندان باید آن چنان تربیت شوند که هر انسانی را بدون در نظر گرفتن دین، قوم و یا هر گونه تعلّق دیگری هم‌نوع خود دانسته گرامی شمرند و به این بیان که نمایان‌گر روح این زمان است ناظر باشند: "سراپردهٴ یگانگی بلند شد به چشم بیگانگان یک‌دیگر را مبینید همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار." ملاحظه فرمایید که چطور کودکان بر اثر تربیت فرا می‌گیرند که به فکر حقوق افراد خانوادۀ خویش باشند. با تربیت بیشتر می‌آموزند که رعایت حال همسایگان و خدمت به آنان را نیز واجب شمرند. در سطحی برتر، تربیت درست می‌تواند به آنان یاری دهد تا با بینشی وسیع‌تر عزّت وطن و ملّت خویش را مدّ نظر قرار دهند و هنگامی که این وسعت بینش به منتهی درجۀ کمال رسد البتّه پیشرفت نوع انسان و خیر و صلاح تمامی مردم جهان را یکی از اهداف زندگی خود قرار خواهند داد. خانواده محیطی است که در آن، این افکار بلند و شکوه‌مند جهان‌شمول می‌تواند پرورش یابد و بدین ترتیب نسل‌های برومندی تربیت شوند که ترقّی و پیشرفت خود را در سعادت و عزّت دیگران بینند.

ای حبیبان باوفا، در این ایّام پرآلام که خود با انواع مشکلات ناشی از ظلم و بی‌عدالتی مواجه هستید و در زمانی که ملّت شریف ایران در جهت یافتن راه حلّی مناسب برای مسائل پیچیدۀ خود در تکاپو و تلاش است، به مطالعه و تعمّق در مورد حیات خانواده ادامه دهید و در بارۀ دست‌آوردهای جامعۀ اسم اعظم در این زمینه تأمّل کنید. برداشت خود از این مسائل را با همسایگان، دوستان و هم‌کاران در میان نهید تا از تجارب هم‌دیگر بهره‌مند شوید. در مشورت با آنان بیاندیشید که چگونه در عمل، هر یک از اعضای خانواده می‌تواند در ایجاد جوّی مثبت نقشی سازنده ایفا کند و چطور می‌توان اطمینان حاصل نمود که در این راه، هر نسل پیشرفت چشم‌گیرتری نسبت به نسل‌های گذشته داشته باشد. شاید از این طریق به انجام خدمتی به وطن مألوف موفّق گردید.

در اعتاب مقدّسۀ علیا به یاد آن برگزیدگان حضرت کبریا به دعا مشغولیم.

منبع از http://www.uhjmessages9.org/